جهاد اقتصادی |
||
دوشنبه 91 آبان 22 :: 4:26 عصر :: نویسنده : پوررحیمی
پارسال حقوق من و همسرم روی هم سه برابر حالا می ارزید و امروز با حساب و کتا ب های سر انگشتی، یک سوم سال پیش ارزش دارد. وقتی مسیر 250 تومانی پارسال را طی می کنم و به راننده 750 تومان می دهم و روی درهم می کشد این حساب و کتاب بخوبی دستم می آید. قرار شد به جای پول دادن به سرویس بچه ها، پدران و مادران مسیرهایشان را هماهنگ کنند و هر روز یکی بچه های هم مسیر و نزدیک به هم را به مدرسه برساند. به این ترتیب پول سرویس هم به جیب مان برمی گشت.
قرار شد با یکی از جاری هایم یک خانه دربستی اجاره کنیم که اجاره اش به اندازه همین خانه ای که در آن ساکنیم و نوساز است، می شود. از نوسازی آن که چیزی به ما نمی رسد، اما با تعویض این خانه اجاره ما نصف می شود و به هر کدام از ما یک طبقه مستقل می رسد. حیاط و پشت بام هم که دست خودمان است. قرار شد دید و بازدید ها به مهمانی عصر و یک چای و شیرینی بدل شود و برای شام فقط وقتی مناسبت خاصی باشد دور هم جمع شویم و برای خرید کادو هم حتما با صاحبخانه مشورت کنیم که چه چیزی لازم دارد. اجرایی شدن این مصوبات به همدلی اعضای خانواده بستگی دارد، اما طرح اولیه اش همه را راضی کرد. امیدوارم این تجربه به کار شما هم بیاید. از تجربیات یک زن خانه دار موضوع مطلب : |
||